جیمی از جدایی با دوست دخترش پشیمان است در حالی که ماریان نیاز به آرامش دارد. در جستجوی شروعی تازه، آنها یک سفر جادهای غیرمنتظره به تالاهاسی را آغاز میکنند، اما وقتی با گروهی از جنایتکاران برخورد میکنند، همه چیز به سرعت خراب میشود.
کدی هرون در مدرسه جدیدش محبوبیت دارد و عضو گروه دختران معروف به "پلاستیک" ها میشود. اما او اشتباه میکند و عاشق آرون ساموئلز، دوست پسر سابق رجینا جورج، رهبر گروه "پلاستیک" ها میشود.
A documentary about the 1930s drought of North American prairie farm land, and its consequences during the great depression.
When the Vice President's plane goes down near a remote Pacific island, he is kidnapped by rebel forces and held for ransom. It is up to his female Secret Service agent and a press secretary to infiltrate the camp and save him.
این فیلم بر اساس شایعه ای که در سال 2012 رواج یافته بود که دنیا به پایان می رسد، ساخته شده است. حال دو نفر یک تیم را تشکیل می دهند که از راز و رمز این معما سر در بیاورند...
داستان یک امدادگر جوان که راه خود را در اولین سال کار خود در شهر نیویورک طی می کند.
یک جنایتکار سابق که به تازگی آزاد شده در هند زندگی می کند، در تلاش است تا خود را با دنیایی از حرص و آز شرکت و ارزش های معنوی در حال فرسایش سازگار کند.
در یک پرواز به سمت شیکاگو برای یک عروسی خانوادگی ، جاش و مالی دو دوست دوران کودکی موافقت می کنند که وانمود کنند با هم نامزد کرده اند تا پدر در حال مرگ جاش خوشحال شود ولی این نامزدی درورغکی رفته رفته جدی تر می شود و …
گروهی از ادم روبایان زندگی انها تبدیل به یک کابوس شده است ادم های روبوده شد توسط انها…
A cyborg escapes the facility where he was created. With the help of a local sheriff, he tries to run from the dangerous scientists that created him.
داستان فردی ماجراجو و مسابقهدهنده که سگی ولگرد به نام آرتور را به فرزندی قبول میکند تا در یک مسابقه استقامتی حماسی در کنارش حماسه آفرینی کند.
شهر کوچکی در مریلند دچار نفرینی می شود که ساکنان آن مجبور می شوند زندگی خود را یکی پس از دیگری بگیرند...
Reed Fish's life turns into chaos when a high school crush returns to Mud Meadows on the eve of his marriage to the small town's sweetheart.
نقاشي به نام «فين» (هوک) رابطه ي نزديکي با «استلا» (پالترو) دارد. تا اين که «استلا» ناپديد مي شود و «فين» دل شکسته، از فرط افسردگي هفت سال از نقاشي کردن دست مي کشد. پس از مدتي «فين» به نيويورک مي رود و تصميم مي گيرد ظرف ده هفته تابلوهايي را براي نمايشگاهي خلق کند. در همين حال دوباره «استلا» را مي بيند که اکنون با مردي ثروتمندي به نام «والتر» (آزاريا) زندگي مي کند...
داستان فیلم در مورد یه مرد معتاد به قرص و ماریجوانا است که روزی خانه را برای همیشه به مقصد شریوپورت (سومین شهر بزرگ ایالت لویزیانا) ترک میکند اما بعد از مدتی روح مادرش به خوابش می آید و به او میگوید که باید به سوی خانواده اش بازگردد…
A woman explores the dark side of online dating when she meets a mysterious man who engages her in a series of increasingly dangerous tests of her ability.
داستان مردی که در آشپزخانه ای در استانبول کار می کند.
دالوا 12 ساله است، اما مانند یک زن لباس می پوشد و زندگی می کند. یک روز او را از خانه اش می برند. او که ابتدا مات شده بود، بعداً با جیدن، یک مددکار اجتماعی، و سامیا، نوجوانی خوش خلق و خو آشنا می شود. به نظر می رسد زندگی جدیدی برای دالوا شروع می شود.
داستانی شاعرانه، تجربی و متفاوت، که داستان لوکاس مودی سون را در قالب "یک فیلم سیاه و سفید با صدا" و با کلمات زیر شرح داده شده است. "یک زن در بدن انسان. یک مرد در بدن زن. عیسی در شکم مریم.
A feisty five-year-old girl Lotta decides to move away from home. And no, she doesn't want to put on the stupid sweater.
یک فرقه قاتل سادیست زنان زیبا را می رباید و قربانی می کند. دختر جوانی که به تازگی از زندان آزاد شده است، به خانه ای عجیب نقل مکان می کند و به نظر می رسد قربانی بعدی فرقه باشد.
در ادامه قسمت قبلی اکنون مرد جوان برای تبدیل شدن به شیطانی جاودانه سعی می کند همراه با نامزد و گروه خطرناکش کنترل را به دست بگیرند و ...
وقتی ایزابل داردن، سنی موفق و جذاب در آستانه سی سالگی خود، از دست کسانی که درباره ازدواج او سوال می کنند خسته می شود، تصمیم می گیرد دست به کاری بزند که...
When call-girl Della gets caught in the middle of a drug bust at a hotel where she was meeting a trick, she is held hostage by a robber that busted in on the drug agents and the drug ...
نوجوانی آشفته به طور اتفاقی و ناخواسته با پدرش "هاینریک" مواجه میشود، از قضا پدرش یک کارگردان موفق آلمانی در تئاتر است که با نادیده گرفتن گذشتهاش و اتفاقاتی که برایش افتاده است، در کشور مراکش نمایش برگزار میکند...